عنوان اهمیت زیادی در پست بلاگ دارد.
تنها پست وبلاگ هم نه، بلکه تیترنویسی در عنوان کتاب، نام فیلم و پوستر آهنگ نیز نقش پررنگی را ایفا میکند.
میتوانم اعتراف کنم که فقط به خاطر عنوان ایده عالی مستدام، این کتاب را خریدم و خواندم!
عنوان میتواند باعث شکست یک پروژه عظیم نیز بشود.
جدا از مشکلات عدیدهای که فیلم جان کارتر داشت، یکی از دلایلی که سینمابازان از آن به خوبی استقبال نکردند، نام آن بود!
جان کارتر براساس رمانی به نام شاهزاده مریخ نوشته ادگار رایس باروز ساخته شد.
نام جان کارتر به جای شاهزاده مریخ باعث شد تا مردم با این تصور که با فیلمی سیاسی و خستهکننده طرف هستند، آن را برای آخر هفته خود انتخاب نکنند.
بر طبق آمار، تنها ۲۰ درصد افرادی که تیتر پست شما را میبینند روی آن کلیک میکنند و میخوانند.
۲۰ از ۱۰۰، عدد خوبی نیست.
شما هرروز ۸۰ درصد از خوانندگان بالقوه خود را از دست میدهید.
فرض کنید این اعداد برعکس بودند و شما میتوانستید توجه ۸۰ درصد از مخاطبانتان را جلب کنید.
این یعنی رشدی ۴ برابری یا به عبارت دیگر، ۴۰۰ درصد مخاطب، مشتری یا شریک جدید.
عنوان خوب چه ویژگیهایی دارد؟
جواب پرسش بالا بستگی زیادی به اینکه مخاطب شما کیست و محتوا را از طریق چه کانالی دریافت میکند.
اگر میخواهید استارتاپ یا شرکتتان رشد کند، محتوایی که تولید میکنید باید دو کار انجام دهد:
- شدیدا با نیازهای پرسونای مشتریان شما مطابقت ایجاد کند.
- به مخاطب قول دهد که ارزشی در خور برای او فراهم میکند.
زمانی که درباره عنوان بلاگ پست صحبت میکنیم، ذهن همه به سمت عنوانهایی میرود که بیش از حد خلاقانه هستند.
«چرا گربه من حسابدار بهتری نسبت به شما است» و «قورباغهات را قورت بده!» دو مثال برای اینگونه عنوانها هستند.
شاید با خواندن چنین تیترهایی کنجکاو شوید و روی مطلب کلیک کنید اما بدانید که این جملهها شانس چندانی در موتورهای جستجو ندارند.
عنوانهای بیش از حد خلاقانه به درستی مشکل یا مسئله را شرح نمیدهند.
نباید عنوان را آنقدر ادبی و نوآورانه نوشت که فکر خواننده را منحرف کند یا از لحاظ فنی به مشکل بربخورد.
بهترین عنوان آن است که به درد مخاطب اشاره کند و بهترین راه حل را برای بهتر شدن زندگی او ارائه دهد.
بهترین عنوان، عبارت یا جملهای است که متقاعدکننده باشد.
اگر عنوان پست وبلاگ شما متقاعدکننده نباشد، بیش از ۸۰ درصد خوانندههایتان را از دست میدهید.
انواع عنوان برای پست وبلاگ
در ادامه میخواهیم به چندین فرمول ثابتشده در عنواننویسی اشاره کنیم که برای نوشتن پست بلاگ بعدیتان حتما به کار میآید.
۱- عنوانهای «بهترین»
تیترهایی که با کلمه بهترین شروع میشوند یکی از قویترین تیترها در سئو هستند.
هدلاین بهترین مستقیم با مشتری شما سخن میگوید.
چه کسی از بهترین داشتن یا بودن بدش میآید؟
کلمه بهترین اول رایجترین جملههای جستجو شده در گوگل وجود دارد.
خودتان قضاوت کنید؛ اگر به دنبال روشی برای کاهش هزینه روزمره باشید، آیا بهترین روش شما را مجذوب نمیکند؟
یا شما از آن دستههایی هستید که به هر روش قدیمی و از مد افتادهای اتکا میکنید؟
چنین عنوانهایی کاملا با سئو هماهنگی دارند و عبارتهایی مانند «بهترین روش برای…»، محبوبیت بالایی نزد کاربران دارد.
۲- عنوانهای «سادهترین»
مردم روز به روز راحتطلبتر میشوند و این اصلا چیز خوبی نیست اما شاید به درد ما بخورد.
وقتی مردم به مشکلی برمیخورند، گاهی به دنبال بهترین روش نیستند و سادهترینها را ترجیح میدهند.
فرض کنید فردی میخواهد موهای بدنش را بزداید.
خب بهترین روش، لیزرکردن است.
اما لیزرکردن نیاز به هزینه بالا، موی بدن تیره، تراشیدن قبل از انجام و… دارد.
بسیاری از مردم هزینه و دردسر لیزر را نمیپذیرند و به سراغ روشهای سادهترین مانند تراشیدن با تیغ یا موم انداختن میروند.
۳- عنوانهای «سریعترین»
گاهی مردم به دنبال بهترین روش نیستند.
حتی به سادهترین روش هم فکر نمیکنند.
آنها در صنعتی کار میکنند که باید مدام ترس و اضطراب موجود در آن را تجربه کنند.
میخواهند کارهایشان را به سرعت انجام دهند و خیالشان راحت شود (هرچند خیالشان راحت نمیشود و میروند سراغ نگرانی بعدیشان).
پس بهتری است محتوایی بنویسید که سریعترین راه یا روش را برای حل مشکل چنین پرسوناهایی معرفی کند.
نکته مثبت چنین عنوانهایی، کوتاهشدن سفر مشتری شما است.
مشتری منتظر نمیماند تا آگاهی پیدا کند، راهحلهای مختلف را به بوته آزمایش بگذارد و بعد تصمیم بگیرد.
او همه مراحل سفر خریدار (Buyer’s Journey) را به سرعت رد میکند و میانبر میزند.
۴- عنوانهای «اگر جای شما بودم»
اغلب ما، امیال و آرزوهایمان را با دیگران به اشتراک میگذاریم تا آنها را بهبود دهیم.
ما میخواهیم بهرهوری بیشتری داشته باشیم و موفقیت بالاتری کسب کنیم.
ما همه عاشق این هستیم که کارهای بیشتری را در زمان کمتری به انجام برسانیم.
و همه میخواهیم در کاری که انجام میدهیم، بهتر شویم.
همین امیال ما هستند که عنوانهای «اگر جای شما بودم» را به عبارتهای قدرتمندی برای جذب مخاطب تبدیل میکنند.
وقتی کسی میگوید چطور کاری را انجام دهیم، معمولا از گوشدادن به او امتناع میورزیم.
وقتی کسی میخواهد نشانمان دهد که چرا باید کاری را انجام دهیم، پذیرای شنیدن نظراتش هستیم.
چنین عنوانهایی درباره انگیزهها و دلایلی صحبت میکنند که چرا باید دنبال ایدههای جدید باشیم یا ایدههای کنونیمان را تغییر دهیم.
برای مثال: چرا داستانهای ما نیمهکاره میمانند؟
چرا از مطلب بالا خوشم میآید؟
من عاشق داستان نوشتن هستم.
بیشترین مشکلی که من و دوستان داستاننویس با آن روبرو میشوند نیز همین نیمهکاره ماندن نوشتههایمان است.
نویسنده این مطلب یکی از الگوها و اینفلوئنسرهای من در حرفه نویسندگی است و قطعا نظرش برای من ارزش بالایی دارد.
اینکه چطور میتوانیم داستانهایمان را تمام کنیم مهم نیست!
چیزی که اهمیت دارد، چرایی ناتمام ماندن داستانها است.
اگر چرایی را بدانیم، چگونگی خود به خود حل میشود.
۵- عنوانهای «چه کار میکنیم وقتی»
شفافیت یکی از الگو یا پارادایمهای جدید بازاریابی است.
در قدیم، شرکتها با هرچه در توان داشتن سعی میکردند فوت کوزهگری خود را مخفی کنند.
چیزی که شرکتها بعدا متوجه شدن این بود که فوت کوزهگری اصلی، اعتماد است.
و همه شرکتها به آن دسترسی دارند، اگر که بخواهند.
شفافیت یک راه شگفتانگیز و خارقالعاده برای اعتمادسازی است.
شفافیت یکی از راههای بهبود فرهنگ سازمانی نیز هست.
من به شخصه از فرهنگ سازمانی و محتوایی که کافه بازار تولید میکند بسیار لذت میبرم.
کافه بازار، قسمتهای مختلف کسب و کار خود را به مخاطبانش معرفی میکند.
کارمندان کافه بازار با مخاطبان به طور مستقیم صحبت میکنند.
و به نظر من اینجور کارها جواب میدهد!
مشترک شدن در خبرنامه من
ایمیل خود را وارد کنید تا نوشتههایم را درباره بازاریابی محتوایی، برندینگ، داستانسرایی و بازاریابی دیجیتال برایتان بفرستم.